
به امید دیدار مجارستان و مجارستانیها
مجارستان زیبا، با اینکه عاشقانه مثل یک پرنده در آسمان تو پر می زدم، اما باید تورا رها می کردم. با جهانگردان دیگر تفاوت دارم، برای دیدن جایی سفر نمیکنم...
در این بخش تا کنون 50 پست نوشته ام.
مجارستان زیبا، با اینکه عاشقانه مثل یک پرنده در آسمان تو پر می زدم، اما باید تورا رها می کردم. با جهانگردان دیگر تفاوت دارم، برای دیدن جایی سفر نمیکنم...
اینجا دیده بان الیزابت، مرتفع ترین نقطه در بوداپست است؛ جایی که برای دیدن هرجایی از بوداپست باید به پایین نگاه کرد. مجارستانیها که جنگها و ظلمهای ب...
من یک بیمار قلبی هستم، همیشه قلبم را در کشورهای مختلف جا میگذارم. همیشه شبهای آخر سفرم دلهره تمام وجودم را میگیرد، قلبم دچار ترس می شود که شاید آنرا د...
تاریخ هیچگاه از بین نخواهد رفت. مردم همیشه در پی تکرار تاریخ هستند، کشورها به یکدیگر حمله می کنند، ادیان مختلف به هم حمله می کنند....
از آپارتمان زیبای او بیرون می روم، بدرود، ساعت ۳ برخواهم گشت. پیاده قدم میزنم، از سمت جزیره مارگارت، در امتداد رود دانوب. اگرچه هیچجا را بلد نیستم اما...
این دنیا دنیای آدمکهاست. دنیایی که انسانهایش اراده کردند تا آن را نابود کنند. دنیایی که پرندگانش هر روز از آسمان کم می شوند، دنیای جنگ و خشونت است....
دخترها در کودکی دوست دارن در آغوش بگیرند، عروسکها برای همین ساخته شدند. آنها میخواهند با کسی صحبت کنند، برای همین عروسکها ساخته شدند....
در این پست می خواهم در مورد تضادهای ذهنی و تصورات غلط در مورد امنیت ایران بنویسم. چیزی که شاید هر جهانگرد وبلاگنویس تجربه ی شخصی خود را در موردش بر رو...
اینکه همه ی ما خواهیم مرد مسئله ای نیست که بخواهیم راجبش بحث کنیم. اینکه قبل از تولد که بوده ایم هم مهم نیست. اهمیت اصلی ما، مدل زندگیمان در زمانی است...
بالای ستون وسط میدان قهرمانان، مجسمه ای وجود دارد. این مجسمه که باعث شده بود دقایقی به آن خیره شوم و در فکر فرو بروم مجسمه جبرئیل است...
ما هر روز از مکان های زیادی عبور می کنیم، چیزهای زیادی میبینیم و می شنویم؛ و فقط به اندازۀ عمر خودمان و چیزهایی که دیده ایم حرفهایی برای گفتن داریم....
در سال 1900 به مناسبت هزارمین سالگرد مجارستان، میدانی با شکوه در وسط شهر بوداپست ساخته شد که یاد قهرمانان این کشور را تا همیشه زنده نگه دارد....
من برای پوستری که رویش نوشته است ما میتوانیم صلح طلب باشیم و مربوط به فعالیت های حقوق بشری من می باشد به مکان هایی سر میزنم که در جنگ بوده اند و روزها...
اکثر جهانگردها برای دیدن جهان و زیباییهای آن دل را به جادهها میزنند. من هم در ابتدا همینطور بودم اما هرچقدر که تعداد این جاده های بیانتها بیشتر شد،...
غریزه عشق همچنان از ابتدا در انسان وجود دارد، گرایش انسان به عشق همیشه بیشتر از میل او به زندگی در خط صاف است. به عبارت دیگر، انتهای هر راهی به عشق می...
تا به حال از بالای ارتفاع به شهری که مال تو نیست خیره شدی؟ هرچقدر مهم، ثروتمند، قدرتمند باشیم روزی نابود خواهیم شد و فقط مهربانی و خاطراتمان باقی می م...
در زندگی دوستان بسیاری داشتم، و هرچقدر که بیشتر بزرگ شدم متوجه شدم که نمیتوان نام هرکسی را دوست گذاشت....
تمام شهر های دنیا از بالا زیر هستند. برای انسان های کوچک کاخ های بزرگ ساخته شد، و هر روز بیشتر می شوند....
تقریباً چند شاعر و نویسنده در دنیای من وجود دارند که در همشون وجه مشترکی میبینم. یکی از آنها آتیلا یوژف شاعر مجارستانی است....
آیا هنوز انسانهایی وجود دارند که خواستار جنگ باشند و به صلح نه می گویند؟ بله....
گاه که بر روی فرش هایی که آلوده به پای سیاستمداران بزرگ است راه میروم حس می کنم که فرش های قرمز چقدر به انسان احساس قدرت میدهد. تقصیر سیاستمداران نیست...
جهان در این لحظه دنیای شادی برای گفتن پیام های تبریک سال نو با یک لبخند نیست. صبح بیدار شدم، شبکه های اجتماعیم رو باز کردم، از طرفی پیام های سال نو، و...
ما انسانها در طول تاریخ یکدیگر را نابود کردیم، در جنگ، قمار، کسب و کار و در عشق. و تمام این بخاطر تنوع طلبی، شهوت، پول، سیری ناپذیری و ... است....
چقدر زیباست که به زیبایی ها خیره شویم و از آن لذت ببریم، و چقدر درناک است که به سرنوشت همه چیز فکر کنیم....
زنان خواهان شلوغی اند و مردان عاشق سکوت. زنان به گذشته و مردان به آینده فکر می کنند. اینها فقط دو نمونه از تناقضات انسانی هستند، اما انسانها هنوز با ه...
جهان برای همۀ ما یکیست، غنی یا فقیر، فرقی ندارد. جهان همین است که هست. حتی اگر ثروتمندترین باشید، نمیتوانید جاذبۀ زمین را حذف کنید، نمیتوانید دنیا را ...
همه چیز در زندگی تفکر در مورد زندگیست. بسیاری از ما زمان زیادی را صرف فکر کردن به زندگی می کنیم. تمام شور و شوق ما در زندگی، تفکر در مورد عشق و یک زند...
وقتی سفر می کنم داستان ها و اتفاق های زیادی برام پیش میاد، اما ترجیح میدم اونارو به عنوان یه تجربه توی خودم نگه دارم. اما چیزی که میتونم با آدما در می...
بوداپست یکی از اون شهراس که همیشه دوست دارم برگردم بهش. یه حسهایی توی مسافرت ها پیش میاد که واقعاً نمیشه هیچ جوره انتقالشون داد، نه به صورت کلمه، تصوی...
گاهی که در مراکز تاریخی دنیا قرار میگیرم بیشتر از همیشه فکرم مشغول میشه. مثلاً حالا که در جزیره مارگارت بودم پیش خودم فکر می کردم این همه افراد مختلف،...
بعد از عروسی برگشتیم به بوداپست، تا حالا مسافرت من شروع نشده بود و فقط درگیر کارهای عروسی ویکی و زولی بودیم و همراه خرید لوازم عروسی بودم....
روزی این خیال را داشتم که جایی جدید و ناشناخته پیدا کنم... به انسان ها، دنیا و خودم پشت کردم، و شکستهای قلبی که ناشی از خلاف تصورات کودکی ام بود مرا د...
بعضی وقتا فکر می کنی عشق وجود نداره، و فقط توی فیلما و داستانا هستش. در دنیایی پر از جنگ و خشونت، عشق به ندرت یافت میشه، همچنین آدمهای واقعی....
سفر برای انسان شناسی و خودشناسی. این چیزیست که همیشه از من می پرسند. هروقت که دوستامو میبینم از من درباره مردم میپرسن، این اکتشافات خیلی سخت تر از خوا...
این جاده ها به کجا منتهی می شوند؟ من از تمام راه هایی که با ناامیدی پایان می یابند خسته ام، از پایان هایی که مرا از دنیا دلسرد می کنند....
تاپولتسا یک شهر کوچک در بالای غار زیرزمینی و در ناحیه آتشفشانی و در نزدیکی دریاچه بالاتون (بزرگترین دریاچه اروپا) است....
صبح که بیدار شدیم با زولتان و آناسوس به جستوجوی صبحانه رفتیم، شب گذشته تا دیروقت بیدار بودیم و صحبت می کردیم که باعث شد دیر بیدار بشیم....
تا همین اواخر فکر می کردم که مردم هیچوقت با فرهنگهای دیگه صمیمی نمیشن. این حس رو نمیشه پذیرفت و یا نابود کرد. چرا؟...
کلیسای سنت استفان، بزرگترین کلیسا در بوداپست است که به اولین پادشاه مجارستان، سنت استفان اختصاص دارد....
این عکس توسط زلتان از بالکن خونه ی قشنگشون گرفته شده. خونشون تقریباً میشه گفت در زیباترین قسمت بوداپست قرار گرفته، و یکی از بهترین خونه های اون منطقه ...
یوووهوووو بعد از 2 سال دوباره با زلی و ویکی، نمیتونم راجع به این دو تا مرغ عشق بنویسم، چون توی کلمه ها جا نمیشن!...
دوستام که منو میشناسند میدونن که من برای تفریح رهسپار نمیشم. هدف اصلی من شناخت خودم، انسان ها و کشورهاست. بخاطر همین شاید گاهی خیلی از مردم فکر کنند ک...
وقتی 12 یا 13 ساله بودم با مکعب روبیک آشنا شدم، خیلی عاشقش شده بودم و همیشه بیشتر از اینکه به درست کردنش فکر کنم به چگونگی ساختش فکر می کردم، همیشه فک...
بسیار از داشتن چنین دوستانی افتخار می کنم، حتی حس رفاقت نمیکنم، بیشتر حس می کنم که خواهران و برادران جدیدی یافتم. زولی که قهرمان منه و نمیشه با کلمات ...
یادت باشه که در این دنیا هیچ موجودی برای تو ایجاد نشده! چیزی نداری! باور کن!...
وقتی بچه بودم همیشه میخواستم به دور دنیا سفر کنم...
همیشه منتظر پیامی از دوستانت هستی، و همیشه باتو در ارتباط هستند. همیشه به یکدیگر درود میفرستید و همیشه از داشتن دوستانی صمیمی خوشحال هستید....
آیا تا به حال یک خداحافظی غم انگیز را در یک بعد از ظهر ابری و سرد در پاییز تجربه کرده اید؟...
در حال حاضر با این دوستان زندگی می کنم، من مهمان آنها هستم چرا که رفتار آنها با من قابل ستایش است....
ذهن دیگران در مورد ما، رفتارمان را بازتاب می کند. گاهی باید به این فکر کنیم که در افکار دیگران چگونه هستیم، چی راجع به ما فکر می کنند....