بسیار از داشتن چنین دوستانی افتخار می کنم، حتی حس "رفاقت" نمیکنم، بیشتر حس می کنم که خواهران و برادران جدیدی یافتم. زولی که قهرمان منه و نمیشه با کلمات توصیفش کرد! ویکی خواهرم امید بسیاری به من بخشید و لزلو بسیار کمکم کرد! اوه باورنکردنیه!!! دورکا خواهر بامزه و دوست داشتنی من! چطوری میتونم در مورد دوستان مجارستانی ام بنویسم؟؟؟ حالا دوستان مجارستانی بسیاری دارم! اونا واقعاً باورنکردنی هستند!
مرسی برای این شب زیبا که تولدم رو ساختید! خاطرات ماندگار و فراموش نشدنی...
با این حال، بسیار احساس تنهایی می کنم چون خیلی دوست داشتم که برادرم در کنارم بود، مثل سال پیش در بانکوک... اما شاید سال بعد و در جایی دیگر برای تولد او...
مرسی برای تمام پیام های فیسبوک و شبکه های اجتماعی دیگه! اونا واقعاً جذابن و حس بسیار عالی به من میدن، به زودی پاسخ همه را می نویسم!!! همه!!
پانوشت: تولد مایکل جکسون شادباش...

اشتراکگذاری این پست
به دیگران کمک کنید این پست را پیدا کنند
بارگذاری دیدگاه ها