تا همین اواخر فکر می کردم که مردم هیچوقت با فرهنگهای دیگه صمیمی نمیشن. این حس رو نمیشه پذیرفت و یا نابود کرد. چرا؟
همۀ اینها به شخصیت شما و طرف مقابلتان بستگی دارد. اما در واقع باید بگم که تجربه های خوب من بهتر از تجربه های بدم بوده، میتونم به عبارت دیگه بگم که: "افراد روشنفکر، با تجربه و سفرکرده هیچوقت تبعیض نژادی رو حمایت نمی کنن و در رفتارشون پیدا نیست."
شاید یه کانادایی هیچوقت نفهمه من چی میگم (منظورم غربی ها و سفیدپوستا هستن) اما من به عنوان یه موسیاه، گاهی اوقات با بعضی آدما و توی بعضی فرودگاه ها تجربه ی خوبی نداشتم. نه از لحاظ شخصی، بلکه از لحاظ ملیتی. و در همین حال هرچقدر که بیشتر سفر کردم، یه توانایی جدید کسب کردم.
حالا میتونم مردم رو راحت تر بشناسم و زودتر از قبل قضاوت کنم. از رفتار اونا با من بدون اینکه منو بشناسن می تونم بهتون بگم که این آدم چقدر با سود، روشنفکر، با تجربه و عاقل هست، چقدر کتاب خونده و توی زندگیش چجور هست. من برای خودشناسی و مردمشناسی سفر می کنم، چیزی که به پروژه صلح چشم سوم مربوط میشه. این توانایی جدید بسیار بهم کمک کرده.
یه تجربه جدید دارم، زولتان که قبلاً معرفیش کردم، وقتی که به مهمانی شب قبل عروسیش رسیدم منو تک تک به دوستاش معرفی کرد، این کار رو یه آدم بی تجربه انجام نمیده. حالا با همه دونه دونه آشنا شدم و صحبت کردم، مطمئناً یکی از بهترین خاطرات این سفر بوده.
مکان عکس: دریاچه بالاتون، مجارستان
اشتراک‌گذاری این پست
به دیگران کمک کنید این پست را پیدا کنند
بارگذاری دیدگاه ها